خانه >> مقالات >> تحقیق برای بچه ها >> انشا در مورد مهمانی رفتن با کفش های لنگه به لنگه

انشا در مورد مهمانی رفتن با کفش های لنگه به لنگه

دسته بندی: تحقیق برای بچه ها, سوم ابتدایی, کلاس پنجم, کلاس دوم 17 / 05 / 2020 بازدید

انشا در مورد مهمانی رفتن با کفش های لنگه به لنگه

مقدمه:

برای هر مراسمی و هر میهمانی باید انسان لباس خوب و متناسبی بپوشد، ولی بعضی مواقع چون حواسمان جای دیگری است، به سایر بخش ها توجهی نمی کنیم و بعد از انجام عمل یا کار مورد نظر کسی دیگری آن را برای ما می گوید، و آن وقت است که دیگری کار از کار گذشته است.

بدنه:

قرار بود ساعت 9 شب به دیدن خاله برویم و ما رو برای شام دعوت کرده بود ، سایر خانواده با حوصله خودشان را مرتب کردند و لباس های خوب پوشیدند و آماده رفتن بودند، ولی من سرگرم بازی بودم و همش می گفتم که الان میام و آخرای بازی هستش .

بالاخره با داد وبیداد مامان سریع بازی رو قطع کردم و دوان دوان از پله ها پایین اومدم و سریع حاضر شدم ،

پدرم اتومبیل رو داخل حیاط روشن کرده بود و منتظر من بود تا در خونه رو قفل کنه، با عجله کفشم رو پوشیدم و خودم رو داخل ماشین پرت کردم .

بعد از حدود 20 الی 25 دقیقه به خونه خاله رسیدیم ، از ماشین پیاده شدم ، احساس کردم که چیزی در من هست، ولی من متوجه هش نیستم ،

خونه خاله رسیدیم و خاله با پسر خاله اومدن جلوی در همین که کمی راه رفتم دیدم پسرخاله داره میخنده ،

گفتم : چیه ؟ چی شده؟

انشا در مورد مهمانی رفتن با کفش های لنگه به لنگه

گفت:

زمین رو نگاه کنی متوجه میشی !

روشنایی حیاط روی کفشهایم بود ، یک لحظه خودم رو باختم و زدم زیر خنده و همه باهم خندیدم … دمپایی حیاط رو با یکی از کفشهایم باهم پوشیده بودم و با خود می گفتم که چرا لنگ لنگ میرم ولی اینقد حواسم به گوشی و بازی بود که پسر خالم متوجه شد.

به جای دمپایی می تونید” کفش های خواهرم یا برادرم یا کفش ورزشیم” بزارید