متن انگلیسی درمورد مسافرت با هواپیما

متن انگلیسی درمورد مسافرت با هواپیما

سطح : متوسط

متن انگلیسی درمورد مسافرت با هواپیما

این مطلب بصورت کاملا انحصاری در سایت کلاس درسی تنظیم و تهیه شده!

My Air Journey

My first flight in the air was the most exciting experience in my life. I took A Journey By Air.

I was travelling form Tehran to Isfahan by air.

I entered the airplane in the morning. At first it was no better than getting into a car or bus.

Soon the plane took off and rose in the air higher and higher.

The things below looked so tiny.

The plane flew very fast rushing through the air without a bump or a jolt when all of a sudden bad weather overtook us.

The plane began to swing from side to side and the pilot was a little troubled in controlling it.

But I felt happy like a bird swigging in the air.

Some of the passengers felt sick.

Some slept in their seats but I sat still with great attention.

I took the greatest pleasure in looking at the scenery of the different places as we passed over.

The sun was just setting.

There was the chief pilot who commanded the plane.

Then there was a co-pilot, and three belonging to the plane.

One of them was an engineer, another radio expert and the third radioman.

I do not know when I fell asleep. My father woke me up.

When we were approaching the landing zone, strong winds overtook us.

Fog blinded our views. I was badly disappointed.

Our plane finally touched down at the airport from where we drove off to a hotel in the heart of Isfahan.

The whole flight had taken us nearly 2 hours.

It was a very interesting and exciting one indeed.

ترجمه

سفر هوایی من

اولین پرواز من با هوا هیجان‌انگیزترین تجربه زندگی بود.
من سفری در آسمان داشتم. من از تهران به اصفهان سفر می‌کردم.
صبح وارد هواپیما شدم. اولش بهتر از سوار شدن به ماشین یا اتوبوس نبود.
طولی نکشید که هوا پیما بلند شد و بالا و بالاتر رفت.
چیزهایی که پایین بودند خیلی کوچک به نظر می‌رسیدند.
هواپیما بدون ضربه یا تکانی به آسمان رفت. ناگهان هوا بد شد.
هواپیما شروع به تکان خوردن کرد و خلبان کمی در کنترل آن به مشکل خورد.
اما من مثل یک پرنده که در هوا پرواز می‌کرد خوشحال بودم.
بعضی از مسافران احساس تهوع می‌کردند.
بعضی از آن‌ها خوابیده بودند، اما من هنوز با توجه زیادی بیدار بودم.
من از تماشای مناظر و مکان‌های مختلف که از آنجا رد می‌شدیم بیش‌ترین لذت را بردم.
خورشید داشت غروب می‌کرد. متن انگلیسی درمورد مسافرت با هواپیما
خلبان اصلی هواپیما، هواپیما را کنترل می کرد. همچنین یک کمک خلبان و سه نفر دیگر که مربوط به هواپیما بودند، بود.
یکی از آن‌ها مهندس بود، یکی کارشناس رادیو و سومی بی سیم چی.
نفهمیدم کی خوابم برد. پدرم منو بیدار کرد.
وقتی به منطقه فرود رسیدیم بادی محکم وزید.
مه، دید را برایمان سخت کرده بود. بدجوری ناامید شدم.
هواپیمای ما بالاخره به فرودگاه رسید که از آن جا به یک هتلی در قلب اصفهان رفتیم.
پرواز ما تقریبا دو ساعت طول کشید. واقعا جالب و هیجان انگیز بود.

فروشگاه انگلیسی

عاشق تولیدمحتوا برای کودکان و نوجوانان به مدت 4 سال

دیدگاه کاربران ...

    لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید